جامعه دانشجویی ایران عمومأ درگیر تهدید وعاری از فرصت در رخوت تاریخی بسمت خاموشی در حال حرکت است
امروزه، غالب جامعهی دانشجویی کشور به کاروباری که بر پیشانی جنبش دانشجویی هک شدهاست، بیاعتنا هستند و در برابر این نیروی «رهاییبخش» یا «سمبلیک» احساس غریبهگی میکنند. دعوت فعالان دانشجویی از بدنهی دانشگاهیِ خود، با بیمهری و بیحوصلهگی آنان روبرو میشود و بهنظر میرسد توان برانگیختن جامعهی دانشگاهی را ندارند. آنچه ما شاهد بودهایم: هدف عمدهی دانشجویان از سرگذراندن دوران چندسالهی دانشجویی و «گامنهادن به مسیر تأمین معاش با استفاده از مدرک تحصیلی» بوده است و رویکردها و دغدغههای سیاسی جریان دانشجویی، حامل دغدغههای او نیست و این احساس ناآشنایی حاصل سرخوردگیهای نسلهای پیشین و اکنونِ جریان دانشجویی ایران است. دستگیری تمام اعضای دفتر تحکیم وحدت، اخراج دانشجویان دگراندیش، یورش به کوی دانشگاه تهران، زندانی و کشتهشدن دهها دانشجو، اخراج دانشجویان بعد از اعتراضات ۸۸ و متعاقب آن اخراج اساتید باسابقه و مجرب در دولتهای نهم و دهم، واکنش درخوری از سوی جامعهی دانشجویی کشور نداشت. و در چندسال اخیر نیز درافتادن با «پوپولیسم احمدینژاد» و فروغلتیدن در «پوپولیسم روحانی»، اوج ناکامی جریان