زمینه های خودکشی نوجوانان در ایران از علت تا معلول
در سالهای اخیر بارها اخبار مربوط به خودکشی نوجوانان به گوش رسیده است. در بسیاری از این خودکشیها مشکلات اقتصادی و فقر، فشار و استرس درسی و یا ناسازگاری با والدین و درگیری با معلمان و دوستان به عنوان اصلیترین دلایل خودکشی نوجوانان اعلام شدهاست. اقدام به خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی که با تهیه کلیپ و صورتی خندان راهی محل خودکشی بودند، هنوز از تکاندهندهترین صحنههای خودکشی سالهای اخیر کشور به شمار میرود. گرایش به تماشای خشونت و خودکشی در میان نسلهای جدید گسترش یافته است. بسیاری از نوجوانان بهراحتی ویدئوهای مربوط به سربریدن و آتشزدن افراد توسط داعش را نگاهکرده و با ولع و کیف خاصی برای دوستانشان تعریف میکنند. نسل جدید اغلب در برخورد با دیگران ستیزهجو هستند، سلسله مراتب و حرمتهای اجتماعی را نمیشناسند، به هیچ مرجع اقتداری تن نمیدهند، علاقهمندیهای خود را میپرستند و در مقابل هر سخن مخالف و انتقادی به شدت از کوره در میروند. شیوهٔ تربیتی کودکان و نوجوانان در سالهای اخیر تفاوت عمدهای با شیوهٔ تربیتی نسلهای قبل دارد. این نسل بیشتر از آنکه توسط والدین یا مدرسه تربیت و جامعه پذیر شود، توسط فضای مجازی و شبکه های گوناگون تلویزیونی تربیت میشود. قهرمان نسل امروز دیگر پدر و مادر و معلم نیست بلکه، فلان لات معروف در اینستاگرام، فلان فرد مبلغ عصیانگری و فلان شاخ اینستاگرامی و فلان خواننده و فوتبالیست با میلیونها فالوئر است. زندگی ماشینی و بالا بودن هزینههای زندگی از یکسو و ولع ثروت اندوزی والدین درسوی دیگر باعث شده است بسیاری از والدین وقتی برای تربیت فرزندان نداشته باشند. دربرخی خانوادهها کودکان از همان ابتدای کودکی در کودکستان تربیت شده و مهر و محبت چندانی ازسوی والدین دریافت نمیکنند...این افراد در نوجوانی بیشتر از آنکه در ارتباط با انسانهای دیگر و به ویژه خانواده، ارزشهای زندگی را بیاموزند در تنهایی و خلوت خود غرق در دنیای بازیهای اینترنتی و دوستیهای مجازی هستند و در میان کلیپهای متنوع اینستاگرامی تربیت شده و رشد مییابند. برخی از این نوجوانان الوات و قمهکشهای معروف در اینستاگرام را قهرمان خود قرار میدهند و با خطخطی کردن دست و بازو، خود را از پیروان آنها معرفی میکنند. عدهٔ دیگری تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و برخی شبکههای تلویزیونی از سیگار کشیدن در خانه تا پرخاشگری به پدر و مادر را حق و آزادی طبیعی خود میدانند و اینگونه به دنبال کسب هویتی مستقل هستند. عدهای دیگر هم در راه تبدیل شدن به سلبریتی و شاخ اینستاگرام به هر اقدام ویرانگری عمل مینمایند. این نسل بدون هیچ تجربهٔ درستی از روابط انسانی در هجوم انواع رسانههای جمعی مدام از این شبکه به آن شبکه پرتاب میشوند و سعی در به تماشاگذاشتن خود برای دیگری دارند. اغلب این نوجوانان در نهایت بدون ارضای هیچکدام از نیازهای خود، از قبیل دریافت محبت یا آموزش شیوههای چگونگی اجتماعیزیستن، در یک بحران عاطفی و هویتی قرارگرفته و دست به خشونت، پرخاشگری، خودزنی و گاهی خودکشی میزنند. رضافیوجی( من هیچ آرزویی ندارم!!) رضا چند سال پیش در برنامه ماه عسل(برنامه صدا و سیمای ایران) از این گفته بود که آرزویی ندارد، چون وقت آرزو کردن نداشته است. او به مانند کودکان کار زیادی که در کشور هر روز آنها را میبینیم درگیر ماجراهای مختلف زندگی بود تا ۲۰ سالگی پیش آمد، ولی زندگیاش تمام شد. برخی گفتند که خودکشی بوده و در نهایت باید منتظر گزارش پزشکی قانونی بود. در این گزارش به حواشی این اتفاق و واکنش افکار عمومی رفتیم و از این گفتیم که چه فرقی میکند که علت مرگ چه بوده مگر هر روز کودکان کار و اعتیاد و فقر و تجاوز را در کنار خیابانها نمیبینیم؟ به فرهنگهای لغت که مراجعه کنید مقابل کلمه «آرزو» کلماتی مانند خواهش، کام، امید، چشمداشت، آرمان، خواهش، خواست و ... را میبینید. خوانندههای مختلفی هم با این کلمه آهنگ خواندهاند و شاعران زیادی نیز برای این کلمه شعرهای زیادی سرودهاند. اما یک کودک چند سال پیش در یک برنامه تلویزیونی مشهور در پاسخ به اینکه چه آرزویی داری پاسخ داد: «من هیچ آرزویی ندارم. چرا؟ چون وقت نداشتم به آرزو فکر کنم. چون صبح تا شب سر کار بودم اصلا نتوانستم به آن فکر کنم». «رضا فیوجی» آن زمان که به برنامه ماه عسل رفت کودکی بود که از وقتی با جهان پیرامون خود روبرو شده بود مشغول کار کردن بود. کودکی که در سنین پایین کار سخت و خطرناک پرس کاری را انجام میداد و به تعبیر دقیقتر کودک کار بود. همان روزها این فیلم و حرفهای رضا سر و صدا کرد و دیگر خبری از او نبود تا خبر تلخ این روزها. کودکی که در برنامه ماه عسل گفته بود که آرزویی ندارد در ۱۸ سالگی خودکشی کرد. درباره اینکه رضا خودکشی کرده است یا نه هنوز خبر دقیقی از پزشکی قانونی منتشر نشده و تاکید بیش از اندازه بر این موضوع بیشتر یک دستاویز رسانهای محسوب میشود تا به بازدید هر چه بیشتر منجر شود. در اصل ماجرا، ولی فرقی ایجاد نمیکند. اینکه این فرد خودکشی کرده یا خیر بحث حاشیهای این اتفاق دردناک محسوب میشود. مرگ یک انسان که سرگذشت بسیار سخت و دردناکی داشته بحث اصلی است و باید به آن توجه کرد. در این بین بعد از انتشار خبر فوت رضا کاربران شبکههای اجتماعی نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند. فیلمی که رضا در برنامه ماه عسل آن جملات را میگوید این روزها دست به دست میچرخد. برخی به سراغ احسان علیخانی و برنامه ماه عسل رفتند و حملات خود را نسبت به این برنامه شروع کردند. آنها بر این باور بودند که یک برنامه تلویزیونی که به صورت طولانی مدت فعالیت میکرده و از کودکانی مانند رضا بازدید ویژهای داشته آیا برای آنها کاری هم کرده است؟ این عده حملات خود را علیه علیخانی ادامه دادند تا اینکه او در صفحه اینستاگرام خود در این باره نوشت. احسان علیخانی در اینستاگرام خود به این مساله اشاره کرد که بعد از آن برنامه به کمک دو فوتبالیست خانهای برای او و خانوادهاش رهن کردند، ولی بعد از مدتی و به دلایل نامعلوم از آن محله رفتند. او به این نکته اشاره میکند که رضا با اعضای خانه ایرانی لب خط که از مجموعههای زیر نظر جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی است در ارتباط بود در فعالیتهای آنها مشارکت داشت تا اینکه مادرش فوت شد. طبق گفتههای علیخانی رضا بعد از فوت مادر دچار افسردگی شد و دو بار خودکشی ناموفق داشت و تحت درمان و مشاوره و ... بود. این تهیه کننده و مجری صداوسیما همچنین از امید و میل رضا به زندگی گفت. او در پایان متن خود نوشت: «به دلایل حفظ حریم خصوصی و اخلاق، حتی رفقای خانه ایرانی لب خط هم نمیتوانند از مشکلات رضا و پیرامونش حرفی بزنند و باید در این داغ، شریک شد و گریست. چقدر در آن سالها تحت فشار بودیم که چرا اینقدر تلخ و غمگین شده برنامه؟! چرا از درد و رنج میگویید؟! رفقا میدانید چقدر بچههایی شبیه رضا در همین شهر زندگی میکنند؟
Kommentare
Kommentar veröffentlichen