تجاوز به کودکان درایران وعدم آموزش جنسی
آموزش جنسی در ایران جایگاهی در تربیت خانوادگی، نظام آموزشی رسمی در مدارس و دانشگاهها، و آموزشهای غیر رسمی از طریق رسانهها ندارد. این فقدان در حالی است که آموزش مهارتهای زندگی از جمله آموزش جنسی، برای داشتن لازمه زندگی فردی و اجتماعی سلامت ضروری است و میبایست بخشی از از برنامه آموزش رسمی در مدارس و دانشگاهها باشد. حکومت اما این امر را وظیفه خانوادهها میداند، پرسش اینجاست که خانوادهها از چه طریق میبایست آموزش ببینند؟! تجاوز و تعرض به کودکان به ویژه از طرف نزدیکان و اعضای خانواده کودک، یکی از دردناکترین الگوهای تجاوز و البته پنهانترین آنهاست. آمار غیررسمی و همچنین اظهارات روانشناسان و مشاورین نشان میدهد که بسیاری از آزارهای جنسی توسط نزدیکان کودک از جمله عمو، دایی، برادر، ناپدری، پسر دایی، پسرخاله و ... انجام میشود. تجاوزاتی که هرگز فاش نمیشوند و متجاوز در حاشیه امنی که خانواده و فرهنگ در فقدان تربیت جنسی برای او ایجاد کردهاند، به تجاوزهای دیگری نیز دست میزند. کودکان در معرض تجاوز محارم در روزهای اول فعالیت کارزار «مقابله با آزار جنسی»، حجم پرشماری از روایتهای شکستن سکوت، داستان دخترانی بود که در کودکی توسط نزدیکان خود مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند. دختری ۲۵ ساله نوشت داییاش به او و دختر خالهاش تجاوز میکرده، آنها، اما از ترس کتک خوردن و اینکه کسی حرفشان را باور نکند، جرئت نداشتند حرفی به مادرشان بزنند. دختر دیگری نوشت: هنگامی که داییام مرا لمس میکرد نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد فقط حس بدی داشتم، حس میکردم کار بدی در حال انجام است، اما اینکه چهکار دارد میکند را نه، داییام حتما با خودش میگفته بچه است چیزی متوجه نمیشود، بزرگ شود فراموش میکند، من، اما تا الان که ۳۶ سال دارم فراموش نکردهام. دختر دیگری نوشت: وقتی تنها ۶ سال داشته، خانوادهاش او را به مادربزرگش که زنی پیر و ویلچری بود میسپردند و سر کار میرفتند، عموی ۱۸ سالهاش مدام به او تعرض میکرد و میگفت این یکجور بازی است، اما نباید به کسی بگوید، چون این بازی رازی است میان آنها. دختر دیگری از تعرض پدربزرگش نوشت و دختران دیگری از تجاوز پسر خاله و پسر عمو و دایی و دایی و دایی. فقدان آموزش جنسی بستری برای تجاوز روایتهای تجاوز در کودکان و بزرگسالان، طلاقها و روابط خارج از ازدواج که دلیلش نارضایتی جنسی است، ظهور اشکال نامتعارف و خطرناک رابطه جنسی و ... نشان میدهد که آموزش جنسی در ایران جایگاه چندانی در تربیت خانوادگی، نظام آموزشی رسمی در مدارس و دانشگاهها، و آموزشهای غیررسمی از طریق رسانهها ندارد. دولت ضرروتی برای آموزش جنسی نمیبیند، خانوادهها نیز مهارتی برای تربیت جنسی فرزندان خود ندارند، در فرهنگ اجتماعی ما نیز امر جنسی، بهشدت تابو بوده و حرف زدن از آن دلالت بر شکستن حریمها، بی حیایی و پررویی دارد، سلامت جسمی و روانی کودکان و بزرگسالان در ارتباط با امر جنسی به مخاطره میافتد و آسیبهای متعددی از جمله تجاوز به کودکان از این ناآگاهی به وجود میآید. آموزش جنسی و عرق شرم بر پیشانی نظام آموزشی در زمانی که محمود احمدینژاد رئیس دولت بود؛ بحث آموزش جنسی در مقطع دبیرستان مطرح شد، نمایندگان مجلس بهشدت با طرح مخالفت کردند، یکی از آنها گفت: «با شرکت در کلاسهای تنظیم خانواده، از عرق شرم خیس میشدم، چطور میتوان این مسائل را در مدارس به بچهها گفت.» محمود فرشیدی، وزیر آموزش و پرورش وقت نیز در توضیح حذف جزوه مربوط به پیشگیری از ایدز در کتاب علوم زیستی و بهداشتی مقطع بیرستان گفت: «خواندن این مسائل شرم آور است.»یکی از دلایل مخالفتهای شدید با سند ۲۰۳۰ نیز چنین آموزشهایی ذکر میشد. احتمالا یکی از دلایل مقاومت خانوادهها و نظام آموزشی در قبال تربیت جنسی این است که تصور میشود در محتوای این آموزش، رابطه جنسی به شکل عملی مکانیکی و جسمی توضیح داده میشود و این مساله باعث میشود بچهها نسبت این عمل کنجکاو شوند و به اصطلاح رویشان باز شود، در حالی که آنچه مطرح میشود چگونگی شناخت بدن و اندامهای خصوصی، تعریف حریم شخصی، تعلیم روشهای خودمراقبتی، حفظ مرزها و حریمها، مدیریت شهوت و مواجهه با نیاز جنسی، و در سطوح و سنین بالاتر، آموزش صحبت در خصوص نیازهای جنسی، دستیابی به رابطهای توام با محبت و غیرزورگویانه، روشهای دستیابی به رضایت جنسی و ... است. چگونه فکر تجاور به عمل تجاوز تبدیل میشود؟ تجاوز و تعرض به کودکان یکی از دردناکترین پیامدهای فقدان تربیت جنسی در ایران است؛ «مساله تجاوز جنسی به کودک بهویژه از طرف نزدیکان، از جمله اشکال پرتکرار آزار جنسی است. سکوت خانوادهها به دلایلی، چون جلوگیری از آبروریزی و مانع شدن از ایجاد اختلافات خانوادگی، سبب میشود که کودک مورد حمایت قرار نگرفته و این آسیب را تمام عمر با خود حمل کرده و در بزرگسالی مساله ساز شود. بهعنوان مثال، تحقیقات نشان میدهد که اکثر افرادی که به کودکان تجاوز میکنند، خود در کودکی مورد تجاوز بودهاند. بنابراین، تربیت جنسی از این حیث اهمیت دارد که به افراد میآموزد چگونه شهوت و احساس نیاز خود را مدیریت کرده و به زورگویی و تجاوز متوسل نشوند، فکر تجاوز هنگامی به عمل تجاوز تبدیل میشود که فرد برای ارضا صحیح نیازش آموزش ندیده و نمیتواند در چهارچوبهای اخلاقی و هنجاری عمل کند. تربیت جنسی همچنین، کودکان را برای مراقبت از خود، پرهیز از موقعیتهای پرخطر و همچنین سخن گفتن از متجاوز، تعلیم میدهد. تربیت جنسی میتواند از ۳ سالگی یعنی از زمان بروز اولین کنجکاویهای کودک در خصوص اندام جنسی خود و دیگران شروع شود. اما متاسفانه بسیاری از خانوادهها با مشاهده رفتارهای کنجکاوانه جنسی، به بدترین شکل برخورد کرده و حتی کودک را کتک میزنند. در حالی که این کنجکاوی جنسی اگر به شکل صحیح درک نشود میتواند حتی کودک را در معرض تعرض جنسی قرار دهد. تربیت جنسی و نحوه مواجهه صحیح با حس نیاز به رابطه جنسی میبایست در روند اجتماعی شدن و از طریق خانواده، نظام آموزشی و فرهنگ به مثابه یک ارزش و ضرورت به فرد منتقل شود، در جامعه ما، اما تابو بودن امر جنسی، تربیت و آموزش را غیر ممکن کرده است.» آموزشهای ناسالم جنسی و عمل تجاوز «امروزه با شرایطی مواجه هستیم که از طرفی آموزش رسمی در خصوص امر جنسی وجود ندارد و از طرف دیگر دسترسی افراد و حتی کودکان و نوجوانان به آموزشها و محتواهای غیر رسمی و بسیار مخرب جنسی آسان است. امروزه هر فردی حتی اگر کودک باشد با در دست داشتن یک گوشی موبایل و یک کلیک ساده میتواند به انبوهی از محتواهای جنسی در قالب پورن دست یابد. بدیهی است که محتوای پورن با هدف آموزش جنسی ساخته نمیشود. نوجوانی را که اولین مواجههاش با رابطه جنسی از طریق چنین فیلمهایی است، در حالی که هیچ درک و تصوری از مساله جنسی ندارد، به تماشای نوعی از رابطه جنسی مینشیند که در آن شریک جنسی بهشدت مورد خشونت، تحقیر، آزار و آسیب قرار میگیرد، صحنههایی را میبیند که به او میگویند اگر به خشونت و زور متوسل شود و زنان بیشتری را مصرف کند، مردتر است و لذت بیشتری نیز خواهد برد، محتوای ناسالم جنسی همچنین فرد را به سمت روابط جنسی نامتعارف و بیمارگونه مانند تجاوز به کودکان سوق میدهد، فکر کنید فردی که در معرض چنین محتوایی بوده، چه تصوری از رابطه جنسی، شریک جنسی و جایگاه زن در این رابطه خواهد داشت؟! ما روزانه با مواردی زیادی از آزار جنسی به ویژه در حوزه کودکان مواجه میشویم که متجاوز شدیدا تحت تاثیر محتوای پورن بوده است.» «تمام پدر و مادرها در ایران به محض شنیدن اینکه به کودکی تجاوز شده مخصوصا اگر متجاوز از نزدیکان کودک باشد، شدیدا ناراحت میشوند و شروع به نکوهش میکنند، اما به محض اینکه بحث تربیت جنسی به میان میآید، پا پس میکشند. دلیل این امر، چند مساله است یکی اینکه والدین میگویند اگر من در خصوص مساله جنسی با کودکام صحبت کنم پرده حرمت بین ما پاره میشود، ما اساسا خجالت میکشیم که در مورد این مساله حرف بزنیم. یا میگویند اگر حرف بزنیم فرزند ما تحریک و کنجکاو شده و به سمت رابطه جنسی متمایل میشود، یا دلیل میآورند که آموزش جنسی وظیفه معلم و مدرسه است و در خانواده تا کودک سوال نپرسد ما نمیتوانیم وارد بحث شویم و همچنین تصور میکنند که کودکان و نوجوانان حس جنسی ندارند، بدتر از همه تصور میکنند تجاوز برای کودک آنها پیش نخواهد آمد. تمام این باورها غلط است. من همواره به خانوادهها میگویم فرزند شما دیر یا زود با مساله جنسی و رابطه، مواجه خواهد شد، اگر اطلاعات مناسبی نداشته باشد معلوم نیست در این مواجهه چه واکنشی خواهد داشت. نکته دیگر اینکه خانوادهها تصور میکنند تربیت جنسی به معنی توضیح عمل مکانیکی رابطه و یا ابزار آن است، در صورتی که اساس تربیت جنسی توضیح بهداشت جنسی، خودمراقبتی و پیشگیری از ورود به موقعیتهای پر خطر، شهامت سخن گفتن در خصوص مساله جنسی، مهارتهای گریز از موقعیت خطرناک و آموزش سلامت جنسی است.» «نباید تصور کرد که این تربیت باید از نوجوانی آغاز شود، اولین قدم در راستای آموزش جنسی به کودک، توضیح مفهوم حریم خصوصی و اندامهای ممنوعه بدن اوست. این کار میبایست حتی قبل از سه سالگی انجام شود به عنوان مثال مادر نباید پوشک بچه خود را در حضور دیگران عوض کند، این کار باید در جایی خلوت انجام شود تا بچه بیاموزد که این بخش از بدنش خصوصی است، در مورد تعویض لباس هم همین طور است. متاسفانه بسیار پیش میآید که بچه بدون لباس در جمع میچرخد و حتی فامیل و کسانی که در جمع هستند در خصوص اندام جنسی بچه به ویژه پسر بچهها از او سوال کرده و به پاسخهایش میخندند. مساله مهم دیگر که متاسفانه کمتر رعایت میشود این است که والدین بچه را تشویق میکنند که به فلانی بوس بده، برو بغل عمو، برو بغل دایی، این کار بسیار غلط است، زیرا به بچه میفهماند که هر کسی میتواند او را لمس کند یا ببوسد. همچنین اینکه والدین نباید کودک را با دیگران تنها بگذراند، این فرض که دایی، عمو، پدربزرگ، و ... امن هستند بسیار غلط است. نکته دیگر اینکه پدر و مادری که بچه دارند میبایست متوجه رفتارهای خصوصی خود در حضور بچه باشند. به عنوان مثال از همان ابتدا به بچه بیاموزند اتاق آنها حریم خصوصیشان است و بچه نباید بدون اجازه وارد آن اتاق شود. نکته بسیار مهم دیگر در حوزه تربیت جنسی است که رابطه والدین با کودک باید به قدری دوستانه و مبتنی بر اعتماد باشد که کودک اگر از طرف فردی لمس شد یا مورد آزار قرار گرفت بتواند راحت با پدر و مادر در میان بگذارد. بیش از ۷۰ درصد از کودکان و یا حتی بزرگسالانی که مورد تجاوز قرار میگیرند هرگز سکوتشان را نمیشکنند، زیرا از واکنش والدین وحشت دارند. میترسند از اینکه انگشت اتهام به سمتشان برگردد و در نهایت آنها به عنوان مقصر، مورد خشونت قرار بگیرند. در مورد تربیت جنسی همچنین میتوان از کتابها و سی دیهای آموزشی که در این زمینه وجود دارد و به صورت قصه آموزشهای لازم را ارائه میدهد و همچنین بازیهای مربوط به این مساله استفاده کرد، کمک گرفتن از مشاوران و یا سرچهای اینترنتی نیز راه بسیار موثری است
Kommentare
Kommentar veröffentlichen